پدر فقید من؛ دشواریِ شناختن آدم ها
به گزارش سفر به روسیه، شخصیت اصلی این فیلم جوانی به نام لوکاس است که ده سال است هیچ رابطه ای با پدرش ندارد و در شهر دیگری زندگی می نماید. یک روز به او خبر می رسد که پدرش از جهان رفته و یک مجموعۀ آپارتمانی را در لس آنجلس برای او به ارث گذاشته است. اولین تصمیم لوکاس این است که هرچه سریعتر آپارتمان را بفروشد. اما آشنایی و تبادل نظر با مستاجران آپارتمان و شناخت تازه و غیرمنتظره ای که از شخصیت پدرش به دست می آورد کم کم تصمیم او را تغییر می دهد.
به گزارش خبرنگاران؛ پدر فقید من فیلمی عمیق و صمیمانه است که مخاطبش را به یک جور سفر اکتشافی می برد و به او نشان می دهد که پیچیدگی زندگی و شخصیت آدم ها بیشتر از آن است که بخواهیم با نگاهی سطحی و یک جانبه آن ها را قضاوت کنیم. این فیلم تصویری واقعی از شخصیت چندبعدی آدم ها به ما نشان می دهد و یادآوری می نماید که برای شناختن یک آدم نمی توانیم فقط بر نگاه و برداشت یک جانبۀ خودمان متکی باشیم.
ما در ابتدای این فیلم شخصیت پدر را فقط به وسیله حرف های خود لوکاس و مادرش می شناسیم و آن چیزی که دربارۀ او می شنویم تصویری کاملا سرد و بیگانه در فکر ما ایجاد می نماید. اما وقتی در ادامۀ داستان، آدم های دیگر هم فرصت پیدا می نمایند که دیدگاه هایشان را دربارۀ او بیان نمایند، چهرۀ بی کشش و بی روحی که ما در فکرمان از این شخصیت ساخته ایم به تدریج گرم تر و نزدیک تر می گردد.
راستای که لوکاس در این داستان طی می نماید، علاوه بر شناخت تازه ای که از پدرش به او می دهد، یک جور خودشناسی و بلوغ برای شخصیت خود او هم هست. از این جهت می گردد گفت با وجود اینکه داستان این فیلم در ابتدا خیلی ساده و پیش پا افتاده به نظر می رسد، اما آن چیزی که در نهایت شاهدش هستیم فیلمی چندلایه و نسبتا پیچیده است که توانسته است یک سفر بیرونی و جغرافیایی را با سفری درونی و فکری پیوند بزند.
برای فیلمی مثل این که با بودجه ای اندک ساخته شده است، مهم ترین چیزی که توانسته آن را به سطح نسبتا قابل قبولی برساند، طبیعی بودن و باورپذیری بازی ها است. بخصوص پدرو کوریا که نقش لوکاس را بازی می نماید، تغییر نگاه لوکاس و رشد کردن او در راستا داستان را به خوبی به مخاطب منتقل نموده است.
اما بزرگترین اشکال فیلم در ریتم کند آن است که واقعا ممکن است ارتباط مخاطب را با فیلم قطع کند و از یک جایی به بعد حوصلۀ او را سر ببرد. شاید اگر به جای تمرکز روی ماجرای عاشقانه ای که برای لوکاس پیش می آید، تمرکز اصلی روی همان موضوع شناخت پدر قرار می گرفت و چرخش های بیشتر و شوک آورتری در راستا داستان اتفاق می افتاد، فیلم مجذوب کننده تر و پرکشش تری را می توانستیم ببینیم.
- کارگردان: فابیو فری (Fabio Frey)
- نویسندگان: پدرو کوریا (Pedro Correa)، فابیو فری
- بازیگران: پدرو کوریا، کورتنی دیتز (Courtney Dietz)، ریموند کروز (Raymond Cruz) و دیگران
- زمان انتشار: 11 خرداد