گفت وگو با شهرام شکوهی پس از مدت ها سکوت
به گزارش سفر به روسیه، وب سایت موسیقی ما: دغدغه ای جز موسیقی ندارم،در حالی که این حرفه را دلیلی برای کسب درآمد نمی دانم شهرام شکوهی این را می گوید و بر این باور است که موسیقی دایره وسیعی از احساسات و عواطف است که با صدای بلند جاری می شود. او که مدتی به دور از حاشیه و متن موسیقی از دور شاهد شرایط جدید بود، حرف های بسیاری برای گفتن دارد. با موسیقی حال حاضر که در کوچه و بازار جاری است غریبه است و می خواهد سعی در بهبود اوضاع کنونی داشته باشد.می گوید با این حال تغییر دادن این شرایط را هم کمی شبیه معجزه می داند، معجزه ای که ولی باید اتفاق بیفتد تا از این وضعیت بحرانی در موسیقی خلاص شویم اما، می داند که نمی شود که نمی شود...
به بهانه انتشار کارهای جدید این خواننده با وی به گفت و گو نشسته ایم که می خوانید:
*قبل از هرچیز از کناره گیری شما باید پرسید . چرا این روزها کمرنگ تر از همیشه حضور دارید؟
من کناره نگرفته ام و فکر می کنم وقتی حرفی برای گفتن نیست، بهتر است ساکت باشیم. اگر چه من در این مدت در بازار موسیقی نبوده ام اما غافل از آن نیستم و به تولید و ساخت کارهای جدید اقدام کرده ام که در آینده نزدیک شاهد آنها خواهید بود. کم کاری من نیز درست می گردد و به زودی شاهد فعالیت پرانرژی من خواهید بود. در حال حاضر چند آهنگ آماده انتشار دارم که در مرحله صدور مجوز به سر می برند. اولین قطعه که به زودی منتشر می گردد، دلبرطناز نام دارد. این مدت اگرحضور چشمگیری نداشتم فقط به این دلیل بود که درگیر اجراهای صحنه ای بودم. متاسفانه هر کس درگیر صحنه گردد از محتوا دور می گردد. اما یک بار دیگر تصمیم گرفته ام سعی خود را بکنم وباز برگردم. این باراما با هزینه خودم برمی گردم. مهم هم نیست که چه اتفاقی می افتد. باید ببینیم مردم چه استقبالی می کنند و چگونه با حضور مجدد من برخورد می کنند.
*پس می توان نتیجه گرفت بیش از کنسرت ، به ساخت موسیقی فکر می کنید و روی آن متمزکر شده اید!
دقیقا همین طور است. اجراها کمی خسته ام کرده اند و بهتر است برای اجراهای بعدی ام آهنگ های جدید بسازم. چون به مردم احترام می گذارم و نمی خواهم با هزینه هایی که می کنند و به کنسرت من می آیند، مدام تکرار مکررات بشنوند و تماشا کنند. حرف های تازه ای دوست دارم با مخاطب بزنم.
*به نظر می رسد دوستانی مثل شما یا عرصه برایشان تنگ می گردد و یا کاملا خودخواسته فضا را برای تازه واردها خالی می کنند. شما از کدام دسته اید و چرا؟
کارکردن دیگران ربطی به فعالیت یا عدم فعالیت من ندارد و برعکس. درست است که از جو کنونی موسیقی رضایت چندانی ندارم، اما اینطور نیست که حضور من موجب گردد تا دیگران پیشرفت کنند و بنابراین فکر نمی کنم نیازی به این باشد که به نفع دیگران کناره بگیرم. جا برای همه هست و همه می توانند از فضایی که دارند نهایت استفاده را ببرند، منتهی به شکل درست و منطقی!
*منظورتان از موسیقی درست و منطقی چیست؟
متاسفانه شاهد هستیم که هر کلام موزون و ریتم دار را به نام موسیقی به خورد مردم می دهند و این موجب می گردد سطح سلیقه آنها پایین بیاید و دیگر به موسیقی خوب گوش نکنند. وقتی چیزی برای مردم عادت گردد، به دنبال ترک آن نیستند چون فکر می کنند رضایت بخش نخواهد بود. ما حق نداریم مردم را دست پایین بگیریم . اگر آنها نباشند، من و امثال من نیز نخواهیم بود که اگر اینطور بود هر کسی که برای خودش در خانه می خواند، خواننده بود.
*معمولا هرخواننده در سبکی خاص فعالیت می کند و در ادامه همان سبک را دنبال می کند. این نقب زدن به سبک های مختلف از سنتی گرفته تا پاپ و تلفیقی و.... بر چه مبنایی اتفاق می افتد؟
شخصا تجربه کردن را دوست دارم و اهل کسب تجربه هستم. من برای تجربه کسب کردن دست به این کار می زنم و بازهم اگر فرصتی باقی باشد، هر سبکی را که احساس کنم دوست دارم، کار می کنم. این که ما بین سبک ها دست به انتخاب بهتر و بدتر بزنیم کار شایسته ای نیست.
*این باور برخی ها که عدم ثبات یک خواننده را در تجربه سبک های مختلف عنوان می کنند، آیا درمورد شما هم صدق می کند؟
همه سبک ها ارزشمندند و در جایگاه خود اهمیت دارند. این که من بگویم چون خواننده پاپ هستم، موسیقی سنتی درنظرم از جایگاهی برخوردار نیست، اصلا قابل هضم نیست. به عنوان خواننده ای که به گفته شما سعی کرده ام اغلب سبک ها را تجربه کنم، می گویم که تفاوت قائل شدن بین سبک های مختلف و دست به انتخاب خوب و بد زدن به صرف سبکی که دارند اصلا کار خوبی نیست. همه انواع موسیقی در نوع خود ارزشمند هستند و شخصا از هرسبک هنری موسیقی دفاع می کنم. هر خواننده این حق را دارد که سبک های مختلف را تجربه کند حتی اگر سال ها از حضور او در بازار موسیقی گذشته باشد. این که برخی ها گمان می کنند خواننده قبل از حضور رسمی اش در بازار موسیقی مجاز به تجربه سبک هاست اصلا حرف درستی نیست و اینکه خواننده ای که ثبات ندارد سبک های مختلف را امتحان می کند هم به شدت حرف غلطی است.
جو شلوغ بازار گویا به مذاق خیلی ها خوش آمده است اما از طرفی حرفه ای ترها نسبت به آن گله مندند. این شلوغی چه تاثیری در روند فعالیت شما و درنهایت موسیقی کشور گذاشته است؟
همیشه برای هر هنری از این دست اتفاقات می افتد . خیلی ها وارد عرصه می شوند و با یک موج مطرح می شوند و این موج ها باعث خانه نشینی حرفه ای تر ها می گردد! خیلی ها هم یک شبه معروف می شوند که آنها هم به همان سرعت ناپدید می شوند. یک سری هم حباب هایی هستند که خیلی زود می ترکند و چیزی از آنها باقی نمی ماند. اما همین ها موجب نابسامانی و خرابی وضعیت موسیقی در کشور شده است و اتفاقا چاره ای هم نیست و باید تحمل کرد.با این حال اتفاق خاصی در فعالیت و روند کاری من و دیگران نمی افتد.
موسیقی ایران هم اکنون مانند کرمی در پیله است که نیاز به پروانه شدن دارد و باید پروانه گردد. درست است که در این عرصه اتفاقات بد بسکمک افتاده است که یکی از آنها حضور ناخوانندگان و ناهنرمندان در عرصه موسیقی است اما این نیز بگذرد.
*شما نیز مانند بسکمک از خوانندگان درگیر ساخت و تولید تک قطعه هستید. فکر نمی کنید این روند به ضرر خواننده و جامعه موسیقی باشد؟
ساخت و تولید تک قطعه از انجایی که مانند انتشار آلبوم پرهزینه نیست، بسیار مورد استقبال خوانندگان و عوامل موسیقی قرار گرفته است. این کاری است که در همه جای دنیا اتفاق می افتد. این که مدت زیادی صرف تولید و ساخت چندین قطعه موسیقی گردد و بعد منتظر شد تا مجوز دریافت کند کلی زمان می برد. البته که من با انتشار آلبوم مخالف نیستم ولی وقتی با انتشار تک آهنگ می توان بقای هنری داشت چرا این کار را نکنیم.
این روند ضرری به کسی نمی زند و اتفاقا مردم و مخاطبان موسیقی می توانند در میان انبوه موسیقی دست به انتخاب بزنند و نیازی به این نباشد که یک خواننده حتما آلبوم منتشر کند . من به عنوان خواننده ای که سه آلبوم در بازار موسیقی منتشر کرده ام، به هیچ وجه از این کار پشیمان نیستم وبازهم آلبوم منتشر خواهم کرد ، ولی تک قطعه را نیز برای سرعت بخشیدن به حضور در بازار موسیقی مفید می دانم.
*این روزها علاوه بر اینکه چنین اتفاقاتی می افتد،شاهد انواع موسیقی غیرعلمی و غیرحرفه ای بسکمک در میان کارهای دارای مجوز هستیم. کارهایی که برخلاف مجوزی که دارند اصلا ارزش شنیده شدن ندارند. این سیستم خللی در کارهای جدی و حرفه ای وارد نمی کند؟ اگر وارد می کند از چه زاویه ای؟
بحثی که در میان انتشار انبوه کارهای موسیقی همیشه مطرح است همین است. خیلی از کارهایی که به بازار عرضه می شوند و به دست مخاطبان موسیقی می رسند کارهای ارزشی و هنری نیستند که بار علمی داشته باشند. اینگونه که هر کسی با نثرمنظوم خود با ملودی ای سخیف و دم دستی و ضدارزشی، به خیال خود آهنگ می سازد و می خواند و خود را درجرگه خوانندگان می بیند و می پندارد که دیگر همه چیز را تمام و کمال دارد، خیلی رایج شده است. به گفته دوستی این روزها هر کسی زبان داشته باشد خواننده است . هر کس لال نباشد، خواننده است!
مسئولان باید بیشتر حواسشان باشد.
البته منظورم فقط مسئولان دفتر موسیقی نیستند که سیاست گذاری می کنند. طیف گسترده ای هستند، شامل تهیه کننده و شوراهای مختلف و ...به نظرم همگی باید نگران موسیقی کشور باشیم تا هر نوشته ای به نام شعر به خورد مردم داده نگردد. چطور می گردد که برخی از ترانه های دم دستی و سخیف از زیر دست مسئولان ارزشیابی در می رود و به گوش مردم می رسد؟ شما حتی اگر یک شعر کودک هم به ارشاد ببرید به ممیزی برمی خورد! کلا همه چیز ممیزی دارد و در تعجبم که چرا برخی از این خوانندگان با ترانه ها و موسیقی های ضعیف به مردم معرفی می شوند.
*چرا شما و هم ردیفان شما سعی نمی کنید سطح شنیداری سلیقه مردم را تغییر دهید و ذائقه آنها را نجات دهید؟
واقعا فکر می کنید از دست من و امثال من کاری ساخته است که از انجام آن سرباز می زنیم؟ اوضاع موسیقی به قدری بحرانی و نابسامان است که فکر می کنم نیاز به احیا و دگردیسی داشته باشد. از دست ما کاری ساخته نیست و شاید بهتر باشد بگویم که موسیقی ما هم اکنون نیازمند یک معجزه است. معجزه باید اتفاق بیفتد تا از این وضعیت بحرانی در موسیقی خلاص شویم. اما نمی گردد که نمی گردد که نمی گردد که نمی گردد!
سلیقه موسیقی مردم هم در جوامع پیشرفته با توجه به اینکه بچه ها در دوران مدرسه شان با کلاس های موسیقی آشنا می شوند و بعدها در کالج هایشان نیز موسیقی دارند، متفاوت است. تمام افراد جامعه با موسیقی به طور علمی آشنا هستند و به این دلیل است که در آنجا کسی نمی تواند در اجرای زنده فالش بخواند و مردم هم فقط جیغ بزنند و هیچ کس هم متوجه نگردد که طرف دارد فالش می خواند.
* کنسرت ها و شرکت های موسیقی نیز به سمت موسیقی های سخیف و نازل رفته اند. فکر می کنم ضربه اصلی را از این جا می خوریم. اینطورنیست؟
شما هم اگر تهیه کننده باشید و ببینید که فلان خواننده برای شما و شرکت تان سودده است و پول می آورد، ترجیح تان کماکان این است که موسیقی جدی با مخاطب خاص کار کنید؟ صادق باشیم! وقتی موسیقی جدی و حرفه ای در چرخه صنعت این موسیقی جایی ندارد، معلوم است که تهیه کنندگان نیز به دنبال همین موسیقی هستند و از خوانندگان آنها هر چند که پیرو موسیقی سخیف و ضعیف باشند، حمایت می کنند.
آیا شما برای افتادن در چنین بستری به سمت و سوی ریتم های شاد به اجبار فضای موسیقیایی سوق پیدا خواهید کرد ؟
فکر می کنم زمان آن گذشته است که خود را محدود کنیم. اگر شاد قابل دفاع باشد چه اشکالی دارد؟ با توجه به اینکه الان فضای جامعه امان هم یک مقدار گرفتگی دارد به دلیل مسائلی که هست، بد نیست که با موسیقی شاد این فضا را تلطیف کنیم.رفتن به آن فضاها از نظرم هیچ ایرادی ندارد. فقط باید مطمئن بود که بهترین و درست ترین و اصولی ترین کار که مردم را به فکر داشتن وا می دارد ، انجام داد نه هر کاری پیش پا افتاده ای را! چون سلیقه مردم دست ماست و می توانیم به بهترین شکل ممکن آن را تغییر بدهیم. فضای شاد خواندن خوب است و به همین دلیل آهنگی که با عنوان دلبرطناز از من منتشر شد، شاد است و آهنگ های بعدی هم شاد است و ...
* به عنوان فعال در این عرصه فکر می کنید کجای راه را اشتباه رفته ایم که به چنین مصیبتی در موسیقی گرفتار شده ایم؟
ما کلا اشتباهی آمده ایم و اشتباهی هستیم. اما ریشه آن بر می گردد به روزی که موسیقی را سخیف شمردند و از اعتبار آن کاسته شد. اگر به موسیقی بها و اعتبار داده می شد، شاهد این مسائل که هم اکنون در سرراه موسیقی هست نبودیم. شاید بدانید می خواهم از چه چیزی حرف بزنم که در قالب کلام نمی گنجد و جای آن هم نیست اما در همین یک جمله خلاصه کنم که هیچ چیز سرجای خودش نیست، به خصوص موسیقی!
مقصر و نجات دهنده کیست؟
متاسفانه داریم جایی زندگی می کنیم که اگر هواپیما با کوه برخورد کند، کوه مقصر است . کلا هیچ کس مقصر نیست ، هیچ کس کم کار نیست و همه تقصیرات را به گردن این و آن می اندازند. در موسیقی هم وضع به همین منوال است و در اتفاقاتی که می افتد کسی مقصر نیست و تقصیر خود موسیقی است که بلد نیست راهش را درست برود. اما نجات دهنده تک تک افراد جامعه هستند نه فقط موزیسین ها و خواننده ها!
* پیش از این خواننده ها مدعی بودند رسالت تربیت شنیداری مردم روی دوششان است و مدام این شعار را سر می دادند که می خواهند موسیقی و مخاطب آن را هدایت کنند اما گویا قصیه کاملا برعکس شد.نظر شما دراین باره چیست؟ آیا شما هم جزو رسولان هستید؟
خودم را منجی و رسول نمی دانم اما بر این باورم که خوراک خوب، عادت خوب به بار می آورد. فقط با خوراک دادن خوب به مردم است که گوش آنها را از شنیدن هرگونه موسیقی مصرفی پاک می کنیم. اینکه می گویید برعکس است، با آن موافقم! واقعا امروزه خوانندگان می نشینند برآورد می کنند تا ببینند مردم چه می خواهند و همان کار را انجام می دهند. چه بسیار دیده ایم کسانی را که با تحقیق و پرس و جو متوجه شده اند مردم کارهای بسیار نازل خواسته اند و تن به همان کارها داده اند. به عنوان یک شخص از این حوزه لااقل می توانم خودم باشم! همین خود بودن کافی است تا بتوان در جهت مثبت موسیقی گام برداشت نه این که رسول بود و رسالت هنر را بر دوش گرفت و مدعی آن شد.
*اخیرا دست به انتشار کارهای جدید زده اید که به نظر می رسد گام های مصممی به سمت مبارزه با موسیقی نازل است.
این تنها کاری است که از دستم بر می آید. امیدوارم بتوانم به چنین مهمی دست یابم .
* عمده تفاوت کارهای کنونی و پیشین تان چیست؟
این که به کارهای جدیدم ، تجربه اضافه شده است، آنها را از کارهای قبلی متفاوت می کند. همیشه تجربه به آدم ها کمک کرده تا گام های مثبت تر و محکم تری بردارند و من نیز از این قاعده مستثنی نبوده و نخواهم بود.
منبع: برترین ها